جدول جو
جدول جو

معنی قابل اجرا - جستجوی لغت در جدول جو

قابل اجرا
اجرا شدن، ی، انجام پذیر، انجام پذیر پیش بردنی
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
فرهنگ لغت هوشیار
قابل اجرا
ملائمٌ
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به عربی
قابل اجرا
Enforceable, Executable, Viably, Workable
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به انگلیسی
قابل اجرا
exécutoire, exécutable, de manière viable, réalisable
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به فرانسوی
قابل اجرا
ที่สามารถบังคับใช้ได้ , ที่สามารถดำเนินการได้ , อย่างที่สามารถทำได้ , ใช้งานได้
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به تایلندی
قابل اجرا
قابل نفاذ , قابل عمل , قابل عمل طور پر , قابل عمل
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به اردو
قابل اجرا
কার্যকরী , কার্যকর , কার্যকরভাবে
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به بنگالی
قابل اجرا
uygulanabilir, çalıştırılabilir, uygulanabilir bir şekilde
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
قابل اجرا
inayoweza kutekelezwa, kwa hali ya uwezekano, inayowezekana
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به سواحیلی
قابل اجرا
実行可能な , 実行可能に , 実行可能な
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به ژاپنی
قابل اجرا
可执行的 , 可行地 , 可行的
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به چینی
قابل اجرا
בר ביצוע , ניתן לבצע , בצורה ישימה , ישים
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به عبری
قابل اجرا
시행 가능한 , 실행 가능한 , 실행 가능하게 , 실행 가능한
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به کره ای
قابل اجرا
dapat dilaksanakan, dapat dijalankan, secara layak
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
قابل اجرا
लागू करने योग्य , कार्यान्वयन योग्य , व्यवहार्य रूप से , कार्यशील
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به هندی
قابل اجرا
afdwingbaar, uitvoerbaar
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به هلندی
قابل اجرا
eseguibile, in modo fattibile, realizzabile
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
قابل اجرا
ejecutable, viablemente, viable
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
قابل اجرا
здійсненний , виконуваний , життєздатно , здійсненний
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به اوکراینی
قابل اجرا
исполнимый , жизнеспособно , осуществимый
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به روسی
قابل اجرا
wykonalny, wykonalnie
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به لهستانی
قابل اجرا
durchsetzbar, ausführbar, durchführbar, umsetzbar
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به آلمانی
قابل اجرا
executável, viavelmente, viável
تصویری از قابل اجرا
تصویر قابل اجرا
دیکشنری فارسی به پرتغالی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِ لِ اِ)
اجراشدنی. انجام پذیر. اجرأپذیر
لغت نامه دهخدا
تصویری از قابلیت اجرا
تصویر قابلیت اجرا
Enforceability
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قابلیت اجرا
تصویر قابلیت اجرا
applicabilité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از قابلیت اجرا
تصویر قابلیت اجرا
aplicabilidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قابلیت اجرا
تصویر قابلیت اجرا
виконуваність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قابلیت اجرا
تصویر قابلیت اجرا
исполнимость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قابلیت اجرا
تصویر قابلیت اجرا
Durchsetzbarkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قابلیت اجرا
تصویر قابلیت اجرا
aplicabilidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قابلیت اجرا
تصویر قابلیت اجرا
applicabilità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قابلیت اجرا
تصویر قابلیت اجرا
uitvoerbaarheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قابلیت اجرا
تصویر قابلیت اجرا
wykonalność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قابلیت اجرا
تصویر قابلیت اجرا
लागू करने योग्य
دیکشنری فارسی به هندی